دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

دیزباد و زبان ترکی سغدی

«دیزباد وطن ماست»- برخی  از افراد در دیزباد اعتقاد دارند که در زبان و گویش و أسامی دیزبادی نمونه های فراوانی از کلمات را می توان یافت که ریشه در ترکی سغدی دارد و به نوعی هم ریشه در  فارسی پهلوی، اما به نظر می رسد این ایده حداقل در مورد ترکی سغدی نمی تواند صحیح باشد و به ویژه زمانی که واژه های مطرح شده واژه های تاریخی اند که دقیقا مشابه واژه های ترکی سغدی نیستند!

آن دسته معتقدند که به نظر می رسد این می تواند ریشه در جغرافیای روستا و  در مسیر راه ابریشم بودن دیزباد نیز ارتباط داشته باشد. کما اینکه نام برخی از باغات دیزباد برگرفته از ریشه هایی تاریخی باید باشند. (به عنوان نمونه باغات تخت شاه؛ یا تخت گاه؛ التنزُم ( که فکر کنم دیزبادی شده اسم "یورت نظام" باشد.)  حال اینجا می توان پرسش هایی را پیش کشید. أیا دیزباد زمان پیش و یا پس از دوره مغول شاهد ساکنانی با ریشه ترک زبان بوده و یا نه؟؟



آیا با توجه به راه ابریشم می توان پیش انگاره ای از داشتن دو محل سکونت برای روستاییان دیزباد را در نظر گرفت که این خود موجب مبادلات فرهنگی و رشد گویش دیزبادی شده باشد؟ (البته اگر به گذشته نه چندان دور نگاه کنیم ماجرای حمیدزاده و یا سیاست خانه سازی مرحوم فدایی در ابتدای راه دیزباد را سراغ گرفت که هنوز در حافظه تاریخی ما هست و خود شاید شاهدی بر این ادعا باشد )

در ارتباط با هنر مردم دیزباد، وآثار باقی مانده از ان می توان به برخی سنگ قبرهای یافت شده از حدود پانصد سال پیش به عنوان سند نیز یاد کرد. بر روی برخی از این سنگ نبشت های مردگان نقوشی تراشیده شده که گویای پیشه و حرفه صاحب گور بوده است. در میان این گونه نقش ها هنر ارایش و پیرایش موی سر، خیاطی و یا بافندگی را می توان بیشتر یافت (به صورت  نقش های قیچی و یا شانه و ...) و  نیز تا جایی که من اشنایی دارم در گذشته آثاری از وجود برخی صنعت ها همچون آهنگری و ذوب فلز در دیزباد یافت شده است. 

و هنوز هم آثاری از این اماکن را به صورت أسامی باقی مانده در بین مردم و باغات دیزباد می توان یافت. باقی بقای همگی.

لطفا نظر خود را در مورد اظهارات فوق اعلام کنید.

نوحصار یک سرباز در قالب شعر ترکی

اورگ نام دفتر شعر ترکی است که شعری با عنوان «نفرین بر سربازی» سروده که در آن از نوحصار یاد شده است. در این شعر دوبار از واژه نوحصار استفاده شده است. اگرچه من به زبان ترکی آشنایی زیادی ندارم. اما این شعر در واقع درد و ناله یک سرباز ترک را با زبانی البته در برخی موارد تند و تیز و حاوی واژه های ناسزا بیان می کند.

این سرباز شرح سربازی خود را تعریف کرده و ضمن آن از برجک نوحصار یاد می کند و اینکه چه عذابی را در آنجا متحمل شده است. اگر چه این شعر ارتباطی با نوحصار دیزباد پیدا نمی کند، اما درک دیگری را از یک واژه که برای دیزبادی ها حامل معانی زیباست به نظم می کشد.

خدمت سن نهلت


خدمت دییم آلله سنین تفاقیی داغیدسن

سنین اوتی گچیردیب و اجاقیی داغیدسن


سن چیخادان منی سالان اِودَن اووزاق داغیدسن

آی نه دییم ب زهله سیز خدمتدن


توشمق غم و دردو رنج و ذیللتدن

خدمت بیللی گلیب منی هارالارا سالمیشای


اوردا که سن ایت باغلیای اوردان قاچار قالمیشای

آخ نَمَ سن وِرری بیز   بوجوور   برده    آلمیشای


وای نه دییم او یِر که خدمت اللم 

فیکیر بووکه اوردان سلامت گللم؟؟!!


خدمت مگر یر قحطی دی وردی منی مریوان

اوندا سورا مرزی کندی مرانه آد چاغیرسان


اوندان سورا برجک نوحصار اونن جزوونان

من ندییم بوو یر که من توشمیشم


جام عذاب و ذللتی ایشمیشم

خدمت بوو <برجک نوحصار>من عجیب شی لر وار


مندارخ وار پژاک وار  چوخ  آتو  قاچاق سوار

هربیرسین شرحین ورم اولار هرسی طومار


شکایت بوو طومارلار هاردا ورم

یوخدوو قولاقاسان که گور نه دییرم؟؟!!!


خدمت بیللی برجک شام ناهار نجورن گلیر

 بیر اشک و غودوقو داغلاری بیزچون ازیر


تا یتریرن ناهار  بیز ،آی گونون یریین آلیر

گور که نجور بیتک چورک ییرخ


کفر اولماسا چوخ سوز لردن دییرخ

خدمت بیللی بردا من ایستسم< اِو >زنگ وورام


نه جوور آداملارا  گَلک نجوورن من یالوارام

اودا اوزوون نازا قویووب دیه سن ورموورام


آلله محتاج ِالَمَ کس ناکسلر

گُل یِتیش ،قویما اَل آلتی خسلر


خدمت والله لیاقتیم بوونان وردی چوخیدی

گلدی سالدی تای سرباز صفرکه عقل او یوخیدی


فیکیر فقط ییمق ایشمق گجه وِرمَق قوخیدی

آی نه دییم نظامو او درجه ورمقیندن


سرباز صفرو ستوان بیردی گورمقیندن

خدمت خلاصه نه دییم توشمیشی پیس بوینما


دَ تِز قوتار کسری نن سن جوانقیم اوینما

که من کیفیر لیباسلاردان چخب هَول سوینما


 الله اِلَ خدمت دیبدن قرلسن

کادری بیزیم سرباز میمخ یخلسن