دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

چهارشنبه سوری در دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- برخی از سنت های ملی در دیزباد نیز سابقه دارد و جزء سنن دیزبادی ها به حساب می آید. سنت هایی که شکل و شمایل آن شاید قدری متفاوت با آنچه در فرهنگ رایج کشور است باشد.

هادی میرشاهی در نوشته خود در باب چهارشنبه آخر سال می نویسد: چهارشنبه سوری یکی ازجشن های ایرانی است که غروب سه شنبه شب، پیش ازآخرین چهارشنبهِ ماهِ اسفند  برگزارمی شود.

"سوری" به معنی سرخ است که مردم آتش روشن کرده  و از روی آن می پرند  "زردی من ازتو"            "سرخی توازمن"

درشاهنامه فردوسی اشاره هایی درباره بزم چهارشنبه، درنزدیکی نوروز وجود داردکه نشان از کهن بودن این جشن دارد.

تنوّع باورها درمناطق مختلف ایران:

   -  بیماری و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه رابه آتش می سپارند تا سال نو را با آسودگی خاطر و شادی آغازکنند.

_ کوزه سفالیِ سالِ قبل را ازپشت بام پرت کرده و کوزه نو را جایگزین می کنند با این باورکه بلایا درکوزه قبلی متراکم شده و باشکستن آن، این بلایا دورمی شود.

- آجیل جات را آب نمک زده و با آتش چهارشنبه سوری بو داده و معتقدند هرکس ازاین آجیل بخورد مهربانتر می شود. 

- درچهارسوری، پختن آش و دادن به بیماران را شفابخش می دانند.

- کُندُر را برای دفع چشم زخم و حل مشکلات، درآتشِ چهارشنبه سوری می ریزند.

اینها بخشی از اعتقاداتی است که در دیزباد وجود دارد و شاید در بخش های دیگر کشور نیز این قبیل اعتقادات را داشته باشیم. چنانچه شما نیز در این خصوص اطلاعاتی دارید با ما به اشتراک بگذارید. 


چرا مدرسه ناصر خسرو دیزباد ویران شد؟

«دیزباد وطن ماست»- یکی از اتفاقات نامیمون سال های اخیر در دیزباد تخریب مدرسه ناصر خسرو بود. مدرسه ای که حامل خاطرات یک نسل بود نابود شد اما بعید به نظر می رسد که یاد و خاطرات آن مدرسه از یادها پاک شود. چه بسا تلاش ها که در یک دهه اخیر برای زنده نگاه داشتن یاد آن مدرسه با تلاش های شورای اسلامی دیزباد صورت پذیرفت. البته شاید بتوان گفت که مدرسه به دلیل جهل تخریب شد. جهلی که آنقدر زیاد بود که مدرسه نتوانست آن را از میان بردارد و نهایتا همان جهل مدرسه را از میان برد و به قول هادی میرشاهی: «لکه  ننگی در  تار یخ برای خودشان و سرنوشت تاریکی برای فرزندان راه بمانده باقی گذاشتند سفره نعمت الهی بدست این کوردلان جمع شد. اکنون بانیان تخریب شرمسار می باشند.» هادی می افزاید: «کلاس اوّل راهنمایی درسال1363 خورشیدی و دوسال بعد دوره دبیرستان رسمأ تعطیل شد و در1368 که محصّلین  برای ادامه تحصیل به ساختمان نوساز (محل دبستان فعلی) منتقل شدند.» علی ایحال چنین قضاوتی شاید قضاوتی یک سویه باشد و نتوانیم دلیل واقعی این مطلب را از دل این بحث دریابیم و به نظر می رسد که بهتر باشد این موضوع را به گوشه ای نهاده و به جای آن به یک همگرایی در دیزباد فکر کنیم. آن همگرایی می تواند از دل تلاش های مسئولان فعلی دیزباد بیرون بیاید. یک همگرایی و همصدایی برای توسعه پایدار دیزباد و تبدیل آن به جزیره ای امن برای دیزبادی ها و همه مردم جهان.



اوج شکوفایی روستای دیزباد نیشابور

«دیزباد وطن ماست»- اگرچه امروز بعد از گذشت قریب به یک دهه از فعالیت های شورای اسلامی دیزباد در یک وضعیت بی بدیل قرار گرفته است اما هادی میرشاهی در مکتوبش نظر دیگری دارد.

به گزارش دیزباد وطن ماست، وی می نویسد: ریشه کنی جهل و بیسوادی و اوج شکوفایی در دیزباد بوده است. چون 87% مردم باسواد بودند. مکتوبی توسط هادی میرشاهی به استانداری و اداره کل آموزش و پرورش خراسان ارسال شد تا 13% باقیمانده باسواد شوند، این طرح مورد تأیید قرار گرفت. فتوکپی این موافقت تاریخی در زیر می‌آید. وزارت آموزش پرورش با وجود 14 معلم ابتدایی و دبیرستان، تعداد سپاهی به دیزباد اعزام نمود.


طبق اظهار نظر گزارشگر روزنامه کیهان در 15خرداد 1350، دیزباد به دهکده باسوادها در مملکت ایران شهرت یافت. تصویر منضم به اداره کل آموزش و پرورش و استانداری خراسان گویای این اقدام می‌باشد.



(در تاریخ نیشابور، شهر فیروزه نوشتة گرایلی دیزباد را مهد تمدن و فرهنگ یاد کرده است.)

1357 ساختمان دوره دوم دبیرستان  توسط آموزش و پرورش نیشابور ساخته که تا سال 92 کمتر مورد استفاده قرار گرفت. این ساختمان هم اکنون محل مدرسه چندپایه روستا می‌باشد.


تقویم تاریخ دیزباد: 1316-1335

«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در باب اتفاقات مهم دیزباد بین سال های 1316 تا 1335 هجری شمسی می نویسد:


1316_ ساختمان مدرسه  غیر انتفاعی  دیزبادشروع شد.

1318- آغازکاراولین مدرسه غیر انتفاعی دیزباد

1321-واگذاری مدرسه به دولت ( وزارت معارف) 

1321- اولین معلمین اعزامی آقایان تقی اویسی، فیلگی، کامران زرگر، حسین رضایی زاده 

1325_اولین کارنامه رسمی برای محصّلین صادر شد

1328_ اولین معلم و مدیر بومی مرحوم محمدحسین میرشاهی فرزند عباس به دیزباد اعزام شد.

1328 _تعطیلی آخرین مکتبهای موجود در روستا بدستور حسین طوسی رئیس فرهنگ وقت.

1332_ موافقت بر شروع دوره اول دبیرستان (سال تحصیلی 33-32)که باهمت و پشتکارآقای مسعود آروین  صورت پذیرفت.

1335 _طبق سرشماری جمعیّت دیزباد 1550 نفر را شامل می شد  که دانش‌آموزان دختر و  پسر در آن مقطع زمانی بالغ بر 570 نفر بودند.

 در اینجا با این مرور قصد داریم ویدئویی که از بازگشایی مدرسه دیزباد در دهه 1390 رخ داد را منتشر کنیم. ویدئویی که ضمن مرور تاریخی نشان می دهد، راه دیزباد و دیزبادی همان است که بود.



مدرسه و فرهنگ دیزبادی در آئینه زمان

«دیزباد وطن ماست»- توسعه دیزباد تنها در آنچه می گذرد خلاصه نمی شود، ما نمی توانیم به دیزباد نگاه کنیم بدون آنکه سبقه تاریخی و جایگاه قدیم آن را بیابیم. 

اینکه امروز در دیزباد تعدادی از نخبگان اداره کننده شرایط هستند بدون سابقه آن قابل ادراک نیست. بنابراین از این پس یادداشت هایی پراکنده که توسط هادی میرشاهی گردآوری شده و در کانال شخصی اش منتشر شده را قرار می دهیم تا اذهان عمومی نسبت به دیزباد روشن تر شود. البته قطعا این متون نیاز به اصلاحاتی دارد و آن اصلاحات در متن اعمال شده است.


هادی میرشاهی دیزبادی می نویسد: سال 1318 تا 1368شمسی، آغاز و پایان یک دوره درخشان در تاریخ دیزباد


در1316 مکتب شیخ محمّد اسماعیل درخانه کُلو و مکتب ملآ موسی درمحل مدرسه قرارداشته است .وجودمکتب خانه وفراگرفتن قرآن و کتب مرتبط علوم رایج آن زمان یکی ازضروریات بشمارمی رفت. مکتب خانه ها اطاق نسبتأ بزرگی که دانش اموزان برای خواندن قرآن کریم و سایرکتب مرجع درآ نجا جمع می شدند. هردانش آموزپوست گوسفندی رابرای زیراندازخود بمکتب خانه می برد.

آخونددربالای مکتب استقرار می یافت و چوب بلندی داشت که به سر دورترین محصّل برسد.

شاگردان برحسب رتبه تحصیلی به پایین می نشستند بطوریکه باسوادترین درکنارآخوند و مبتدی ترین شاگرد در دورترین نقطه استقرار می یافت تا هر شاگردی اشتباهاتش را از بغل دستی سؤال می کرد و هر دانش آموز وقتی درس خود را فرا می گرفت نزدآخوند می رفت تا درس جدیدی بگیرد.

تحصیل جزء اوّل قران سی پَره Sipara می گفتند. مبتدیان خلیفه ای داشتند تا آنها را آموزش دهد پس از فراگیری جزء اوّل قرآن و عمّه اولین موقعیّت و فارغ التحصیلی بود که خلیفه و آخوند به منزل دعوت می شدند و هدایایی به خلیفه تفدیم می شد. مقرّرات مکتب خانه هابشرح زیر بود:



  1. -معلّم و استاد را ملاّهای قدیمی تشکیل می دادند که دارای پایگاه اجتماعی خاص بودند.
  2. -در مقابل درس استاد، شاگردموظّف بود اجرت او را پرداخت نماید.
  3. -هیچگونه مدرکی و مدرک گرایی به شکل امروز وجود نداشت.
  4. -برنامه درسی منظّمی مانند برنامه های امروز درکار نبود.
  5. -تدریس بیشتراز کتاب قرآن ، صد کلمه و مطالعه دیوان حافظ وسعدی و شاهنامه فردوسی و سایر کتب مرجع بود.
  6. - رابطه  استاد و شاگرد نابرابر از این جهت که استادحاکم و شاگردمحکوم به پذیرش دستورات شخصی او درکلاس درس (مکتب خانه)  بود. والدین زمانی کودک را به مکتب می آوردندبه مکتب دار توصیه می کردند جناب ملآّ  گوشت این کودک ازشما، پوست و استخوان او ما را کافی است مگر ملاّ بار بیاد. 
  7.  - ساعات درس به تصمیم گیری استاد و شرایط زندگی مردم بستگی داشت در زمان برداشت محصول تعطیلاتی را شامل می شد.
  8. -در مکتب خانه ها از اصول ایمنی و بهداشت خبری نبود، چوب بود و فلک برای ملآّ شدن .

مکتب خانه های قدیم دیزباد که به مکتب دارمعروف بودند:

  1. -  کربلایی احمد 
  2. -  ملاّ عبد المجید
  3. -محمد آقا (پدر مرحوم حسن محمّدآقا)
  4. - شیخ محمّد اسماعیل  
  5. - کربلایی یعقوبعلی 
  6. - ملآ نیازعلی 
  7. -ملاّ عبدارزّاق 
  8. - علی اکبر ملاّ میرک 
  9. -کربلایی محمّد ابراهیم ملاّ بنیاد 
  10. - آخرین مکتب خانه هامربوط به مرحومین علی بخش، ملاّعبدا لرزّاق و استاد حسین بودکه توسّط مرحوم محمّد حسین عبّاس و به دستورحسین طوسی رئیس آموزش و پرورش نیشابور در 1328 شمسی برای همیشه تعطیل شد.